فاجعه‌‌ی گزارشِ سونامی به سبک هالیوود

Tuesday, March 15, 2011

گزارشِ تراژدی به سبک هالیوود. انگار نه انگار زیر دست و پای غولِ سونامی، یک فاجعه‌ی انسانیِ تلخ دارد رقم می‌خورد.
اشتهای دوربینِ تلویزیون‌ها هنوز از نمایِ باز و لانگ‌شاتِ این فاجعه سیر نشده است. هنوز تلویزیون‌ها از هیجان تصاویر هوایی سونامی نگذشته‌اند. دوربین‌ها حاضر نیستند از ارتفاع این نشئه‌ی هالیوودی پایین بیایند، به احترام قربانیان بر خاکِ عزادار و ترک‌خورده‌یِ زمین، زانو بزنند و چهره‌های مردگان و زندگانِ این فاجعه را قاب بگیرند.
هستند دوربین‌هایی که در این میان برای به تصویر کشیدن فاجعه‌ی انسانیِ سونامی بر چشم‌های خیس و چهره‌های عزاداران و قربانیان سکته می‌کنند؛ اما هنوز در مقابل ولعِ تلویزیون‌ها برای نمایش تصاویری که بی‌شباهت به جلوه‌های ویژه‌ی هالیوودی نیستند فرصت و رخصتی برای نشان دادن کلوزآپ (نمای بسته) این فاجعه به مخاطب نیافته‌اند.
با گذشت چند روز از این حادثه و کشته شدن بیش از یک هزار نفر، هنوز این تراژدی صاحب قهرمان نشده است. هنوز رسانه‌ها و دوربین‌ها فاجعه را در خطوط چهره‌ی یکی از قربانیان ثبت نکرده است. دردناک‌ترین بخش این ماجرا تصویری است که صفحه‌ی فیس بوکِ «برای ژاپن دعا کنید» به عنوان تصویر اصلی خود برگزیده است: تصویر دردناک زنی که با چهره و قامتی گل‌آلود، جنازه‌ی فرزندش را بغل کرده و ضجه می‌زند.*

متاسفانه این تصویر مربوط به یک فیلم سینمایی است و هیچ ارتباطی با واقعیت امروز سونامی و زلزله‌ی ژاپن ندارد. این در حالی است که شمار اعضای صفحه‌ی فیس بوک «برای ژاپن دعا کنید» امروز (13 مارس) از مرز 130 هزار نفر گذشت. آیا فاجعه‌ای که در آن خبر از کشته شدن بیش از 10 هزار انسان  می‌رسد این‌قدر بی‌قهرمان شده که باید برای نشان دادن عمق آن به سراغ فیلم‌های سینمایی رفت؟
امروز سرخط کوتاه‌ترین خبرها از ژاپن به همین اندازه بوی مرگ می‌دهد: رییس پلیس منطقه‌ی «میاگی» تعداد کشته شدگان این منطقه را بیش از 10 هزار نفر برآورد می‌کند. صدها نفر ناپدید شده‌اند و جان 30 میلیون نفر از ساکنان نزدیک راکتورهای اتمی ژاپن در خطر است.
تصاویرِ هوایی از غول سونامی که در حال بلعیدن ماشین‌ها و خانه‌هاست بیش از تمامی فیلم‌های پرهزینه‌ی هالیوود هیجان دارند. هیجانی که به مدد جلوه‌های ویژه ساخته نشده. حقیقت دارد. گویی تمام آرزوهای کارخانه‌ی رویاپردازی هالیوود به یک‌باره برآورده شده است.
امواج سونامی زور نمی‌زنند. تمام مظاهر زندگی مدرنِ شرق آسیا را چنان از جا می‌کنند و می‌روبند که انگار ماموریتی فراتر از جابه‌جایی ماکت‌های مقوایی یک فیلم سینمایی دارند؛ مأموریتی شبیه تغییر نقشه‌ی جغرافیا. و دوربین‌ها از گرفتن این نمای باز سیر نمی شوند. چهره‌ی انسانِ قربانی در این تراژدی فرصتی برای دیده شدن پیدا نمی‌کند. تراژدی، در حد یک رویداد فانتزیِ باورناپذیر باقی می‌ماند. کسی از دیدن این تصاویر اشک نمی‌ریزد. مخاطب با دهان باز و حیرت و ناباوری این تصاویر را مصرف می‌کند. حیرت و هیجان، جای اندوه را می‌گیرد. تلویزیون‌ها هم برای این ذائقه‌ی سیری‌ناپذیر، دوربین‌های خود را همچنان به شکار تصاویر جذاب از سونامی می‌فرستند.
شعبده‌ی سونامی در بلعیدن زمینِ پیش روی‌اش هنوز ببیندگان را چنان محسور خود کرده که گویی پیش از ویرانگری‌اش، عظمت و قدرت او را به تماشا نشسته‌اند. او در یک چشم به هم زدن طومار تمام قدرت انسان پیشرفته و ساخته‌های پرافتخارش را در هم می‌پیچد. حتی مرموزترین و قاعدتا مستحکم ترین بنا در تصور مخاطب هم به زانو در می‌آیند: انفجار در دو نیروگاه هسته‌ای ژاپن و نشت مواد رادیواکتیو.
این شعبده‌ی تراژیک درست همان سرمایه‌ای‌ست که صنعت فیلم‌سازی هالیوود به مدد آن مخاطبش را راضی می‌کند. و حالا تلویزیون‌ها با سرمایه‌ی خدادادیِ سونامی معرکه می‌گیرند و از میخکوب کردن مخاطب به خود می‌بالند.
رقص طولانی آسمان‌خراش‌های ژاپن در زلزله‌ی 8.9 ریشتری از تلویزیون‌ها به نمایش گذاشته می‌شود. ژاپنِ قدرتمند. ژاپنِ تکنولوژیک و پیشرفته. انگار صحنه‌ صحنه‌ی جنگ طبیعت و دست‌آوردهای انسان قرن بیست و یکم است.
آیا اگر این رویداد برای یک کشور فقیر آفریقایی رخ می‌داد، رفتار دوربین‌ها همین بود؟ حتی آن‌ها که در متن این حادثه‌اند از فیلم‌برداریِ مقاومت خانه‌ها و بناها در مقابل زلزله چشم پوشی نمی‌کنند.
گاهی دوربین‌ها به ستایش مقاومت و پیروزی ساخته‌های دست انسان ژاپنی می‌پردازند و گاه ناچیز بودنش را در مقابل قهر طبیعت قاب می‌گیرند. حتی ممکن است ببیندگانِ جهانی این نبرد، گاه در پنهان‌ترین لایه‌های مغز خود، پیروزی گلادیاتورِ طبیعت را ناخواسته تحسین کنند: چقدر انسان قرن بیست و یکم با تمام دبدبه و کبکبه‌اش شکننده است.
آیا طبیعت دارد به ما تذکر می دهد؟
سونامی تنها شرق آسیا را جارو نکرد. سونامی در خانه های ماست. سونامی در تلویزیون‌ها و سایت‌هایی است که اشتهای هالیوودی‌شان با وجود کشته شدن بیش از یک هزار و 300 نفر هنوز از لانگ‌شات این فاجعه سیر نشده است.
اگرچه این ذائقه‌ی هالیوودی در رسانه‌های محلی قاعدتا شکسته می‌شود و آدم‌ها هم به اندازه‌ی ماشین‌ها و خانه‌هایی که با سونامی جارو می شوند فرصت دیده شدن می‌یابند اما اغلب تلویزیون‌های دنیا و فضای رسانه‌های اینترنتی هنوز در تصرفِ احساسِ بهت و هیجان است. اکنون اما نوبت قربانیان است. نوبتِ انسان.

پی‌نوشت: لینک فیلمی که تصویر زن یادشده از آن برداشته شده است در: این‌جا

پس از نوشتن: این یادداشت را برای رادیو بین‌المللی فرانسه نوشتم. خبرگزاری فارس آن را در نهایت بی‌اخلاقی به گونه‌ی دیگری منتشر کرده و با افزودن چند سطر به ابتدا و انتهای آن و تغییر تیتر تلاش کرده تا روح کلی مطلب را به نفع مواضع سیاسی دلخواه خود مصادره کند. متاسفانه چند سایت دیگر هم این رفتار غیر حرفه‌ای خبرگزاری فارس را در این‌جا، این‌جا، و این‌جا تکرار کرده‌اند. 
اما از سایت‌هایی نظیر پیک ایران، سایت خبری راه کارگر و سایت جُنگ خبر بابت رعایت کپی رایت و امانت‌داری سپاسگزارم.


Balatarin Donbaleh Mohandes Delicious Digg Stumbleupon Furl Friendfeed Twitter Facebook Greader Addthis to other Subscribe to Feed

1 نظرات:

بهمن ایران پور said...

عالی بود...یکی از بهترین نقدهایی بود که تو این چند وقت اخیر خوانده بودم...

Post a Comment