گشتی برای ارشاد در جمهوری خودمختار شاهین نجفی
Friday, May 11, 2012
نقدی بر نقد «نقی»
ادبیات و هنر هیچ تعهدی به کسی یا مفهومی جز خود ندارند.* جهانِ
داستان، رمان، شعر، موسیقی و... برساختۀ قواعدی فراتر از قواعد سطحی زندگی معمولی
است.
ادبیات و هنر برای ورود به اتاق خواب هیچ شخصیتی نیازی به در
زدن و اجازه گرفتن ندارند. این، پیش پاافتادهترین و بدیهیترین تعریف ذاتی هنر و ادبیات
است.
هالۀ نور ۲۰۰ واتی
در جهان ادبیات و هنر، پشت سر هیچ شخصیتی لامپ ۲۰۰ وات روشن
نیست. لامپ ۲۰۰ وات، مختص نقاشی چهرۀ پیامبران در کتابهای درسی کودکان است. ادبیات و هنر
تنها زمانی به ذات واقعی خود نزدیک میشوند که مغلوب تشعشعات هیچ یک از این لامپهای
۲۰۰ وات و تقدسهای قراردادی یا آسمانی مذاهب نشوند.
در جهان ادبیات، تنها یک قاعده وجود دارد و آن هم شورش علیه
تمامی قواعد است.
در گذشته نگاههای کلیشهای و بسیار نخنما، ادبیات و هنر، را
متعهد به انجام مأموریتهای معنوی و محتوایی مشخصی میدانست ولی اکنون سالهاست که جدال جزماندیشان و پدیدآورندگان آثار ادبی و هنری به نتیجۀ مشخصی برای اهل فن رسیده و خودمختاری جمهوری ادبیات و هنر به رسمیت شناخته میشود.
ادبیات و هنر هیچ نسبتی با تعهدهای مبتذلی از این دست ندارند.
فراتر از این باید گفت یک اثر تنها زمانی وارد حوزۀ ادبیات یا هنر میشود که خالق
آن بتواند حتی علیه قواعد پیشین ژانرِ خود هم شورش کند. به عبارتی، برای اینکه یک شاعر
بزرگی باشید، کار شما نجات دادن شعر از دست شعر و برای اینکه یک موسیقیدان بزرگ باشید،
کار شما نجات دادن موسیقی از دست موسیقی است؛ این قاعده چیزی نیست جز، الفبای خلق اثر
در تمامی ژانرها از جمله سینما، تئاتر، نقاشی و....
شاهین نجفی در ۳۰ دقیقه، صریح، شفاف و بیتعارف
«نقی» مقاله نیست؛ ترانه است
ساحت ادبیات و هنر با ساحتهای نوشتاری و ساختاری دیگر ژانرها
از جمله روزنامهنگاری هیچ نسبتی ندارند؛ نیز دایرۀ تأویل و قرائت معنای متن هم در
جهان ادبیات، هیچ ارتباطی به جهانِ تک بعدی ژورنالیسم ندارد.
کار روزنامهنگاری، توضیح معنا و رویداد است و کار ادبیات به
تأخیر و غیاب افکندن معنا.
کار روزنامهنگاری سادهسازی، شفافسازی، رمزگشایی و تبیین است،
کار ادبیات، رمزگذاری، معناگریزی، ساختارشکنی و تبعید مخاطب به دهلیزهای دورِ فرامتن.
اکنون در مورد ترانۀ «نقی» اثر شاهین نجفی (خواننده
و شاعر) آنچه رخ داده خلط دو جهان متفاوت است که هیچ کدام از قواعد دیگری پیروی نمیکنند.
ترانۀ «نقی» مقاله، گزارش، تحلیل یا یاداشت سیاسی، اجتماعی یا
اقتصادی نیست. ترانه است؛ گونهای از شعر است که در سبک خاصی سروده و خوانده شده. تنها
میتوان آن را در چارچوب ادبیات و نقد ادبی تحلیل کرد و توضیح داد.
گشت ارشاد لابهلای سطرهای «نقی»
حتی در نقد روانشناختی، جامعهشناختی یا سیاسی یک اثر هم، اگرچه
منتقد از نقد فنی به نقد محتوایی نزدیک میشود، اما نمیتواند یکباره ابزار نقد خود
را از نقطۀ عزیمت خویش وام بگیرد. نهایتا همه در زمین ادبیات بازی میکنند؛ حتی فلسفه.
نظام ارزشی منتقدی که از منظرگاههای دیگری چون روانشناسی یا
جامعهشناسی به نقد اثر میپردازد بر پارادایمهای (سنت نظری غالب) نقطۀ عزیمتش استوار
است.
پارادایمهای چنین علومی، نظام ارزشمداری از اخلاق، سنت، عرف
و ایدئولوژیهای شناخته شدهای هستند که برای سنجش قد و قوارۀ یک اثر ادبی یا هنری
توانایی و صلاحیت کافی را ندارند.
یگانه مسیر نقد ادبی و هنری، از منظرگاه هر دانشی، علم هرمنوتیک
است و لاغیر؛ علمی که اگر چه در ایران قدیم با نام «پازند»، نمونۀ کلاسیکی از تأویل
متن (اوستا) را تجربه کرد؛ اما بعدها نزد اشلایرماخر حیات مدرن خود را با طرح تردیدهای
جدی در مورد انجیل بنیان گذاشت.
به این ترتیب منتقدان ارزشیِ یک اثر، وقتی در چهارراههای متن
میایستند و تابلوی ایست دستشان میگیرند، یعنی که خود را به مأموریت مضحکی شبیه مأموریت
گشت ارشاد در شهر تهران اعزام کردهاند.
ممکن است حتی متن ترانۀ شاهین نجفی، در یک نقد ساختاری یا هرمونتیکی، اثری ضعیف و سطحی شناخته شود؛ اما نقد این اثر با ابزارهای عقیم و نظامهای ارزشی خارج از جهان ادبیات نتیجۀ قابل دفاعی نخواهد داشت.
نقد نظامیِ نقی
در جمهوری خودمختار ادبیات و هنر، بخشی از مأموریت مؤلف، شکستنهمان
لامپهای ۲۰۰ واتِ پشتِ سر شخصیتها و مفاهیم تاریخی است.
از قضا هنر شاهین نجفی به عنوان یک شاعر و هنرمند شورشگر، شکستن
هالۀ نور ناشی از لامپهای ۲۰۰ واتِ پشت سر آدمها و مفاهیمی است که چنان ساحت قدسی
و مشعشعی یافتهاند که نمیتوان جرأت کرد و آنها را شناخت.
اکنون به خاطر تهدید به قتل شاهین نجفی و حاشیههایی که پیرامون
ترانۀ «نقی» شکل گرفته، داوری در مورد این اثر هم در فضاهای عمومی و عامیانه تری شکل
گرفته است و ناگزیر عیارهای سنجش هم بههمان اندازه عامیانهتر، ارزشمدارتر و صدالبته
نظامیتر شدهاند.
پدر، مادر، شما «نقی» دوست دارید؟
برخی استدلال می کنند که ترانۀ «نقی» را برای مادرشان گذاشته
اند تا بشنود یا می گویند اگر پدر یا مادرشان این آهنگ را گوش کنند قطعا احساس انزجار
خواهند کرد.
آیا مصرف کنندۀ دیگر محصولات موسیقی رپ تا کنون نسل پدران و
مادران ما بوده اند که اکنون آن ها را به چنین زمینۀ (کانتکست) غریب و ناشناخته ای
دعوت می کنید؟
والدین شما در کجای الگوی مصرف موسیقی رپ، هیپ هاپ، رپ هاپ یا...
ایستاده اند؟ آیا تصوری از حلقه های مفقودۀ بینامتنی میان الگوی مصرف موسیقی نزد پدران
و مادران ما با موسیقی رپ و دیگر انواع مشابه آن دارید؟
نخستین الفبای علم هرمنوتیک، یافتن تقاطعها و تقارن های نشانهشناختی
و معنایی میان متنهای مختلف و کشف افق های معنایی تازه در متن است. بخشی از مسیر بازتأویل
هر متن تازهای و کشف پیشنهادات هر متن تازه در گرو رسیدن به همین بینامتنیت تعریف
میشود.
سلامت عقل شاهین نجفی
تهدید به قتل شاهین نجفی، داوری در مورد شعر و تصویر مربوط به
ترانۀ «نقی» اثر شاهین نجفی، اکنون به کار بسیار سادهای تبدیل شده است، تخصص هم نمیخواهد،
همین اصل کافی است: نام امام نقی کنار یک سری کلمات جنسی و ناجور آمده؛ گنبدِ حرم میان
پستان و گنبد معلق است و بر نوک آن پرچم همجنسگرایان
نقش بسته!
حتی صغرا و کبرای پرسشهای مجری تلویزیون بیبیسی فارسی در
گفتوگو با شاهین نجفی هم نتوانست از این سطح عامیانه فراتر برود.
«سلامت عقل،
آماری نیست.» این جملۀ کلیدی را جرج اورول میگوید.
زمانی تمام دنیا فکر میکردند خورشید به دور زمین میچرخد و
تنها یک نفر خلاف این عقیده را داشت.
اکنون جهان به طرز بیرحمانهای هر روز عامیانهتر میشود. شاید
این یک روی هنر جهان مجازی و به ویژه شبکههای اجتماعی از جمله فیس بوک است: جایی که
بزرگترین خروجی آن «اظهار نظر» است.
گاهی حجم آماری «اظهار نظر»ها به حدی مرعوب کننده است که سلامت
هر «عقل» سالمی را تهدید میکند.
امیدوارم سلامت عقلِ شاهین
نجفی مرعوب این فضا نشود و به عنوان یکی از ساکنانِ جمهوری خودمختار ادبیات و هنر، خودمختاری خود را به رسمیت بشناسد.
1 نظرات:
حتی در هیبت شعر نیز می توان یک اثر را از منظر اجتماعی و سیاسی ارزیابی کرد. این حکم شما در نهایت خود یک نظر شخصی است و البته محترم. به اعتقاد من، این به قول شما شعرِ نجفی، عقب مانده و ضد فرایندهای مدنی است و به دور از هیاهوی ایجاد شده و به دور از دسته بندب محدودی که از نقد اثر نشان دادید بازبینی شود
http://marde-rooz.com/?p=7207
Post a Comment